معنی (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای ,, معنی (بهم)ساییدن، (مجپ) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ستپ اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (مپمپ) قفساهنی، زندان، صدای پ, معنی (fik)sاddbj، (k[,) اxcbj، wbاdoaj bcاmcbj، fxmc sت, اjbj تwاbk(jdxim akadc)، pfs lcbj، fاaflik[ix lcbj cjbi، foاcd /j[ciاd، foاcd تm bdmاcd، afli، /j[ci aflibاclcbj bاcاd jcbim/j[ciاijd lcbj، cjbi lcbj kdgi iاd اiojd، (k,k,) rtsاijd، xjbاj، wbاd ,, معنی اصطلاح (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای ,, معادل (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای ,, (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای , چی میشه؟, (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای , یعنی چی؟, (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای , synonym, (بهم)ساییدن، (مج.) ازردن، صدایخشن دراوردن، بزور ست, اندن تصادم(نیزهو شمشیر)، حبس کردن، باشبکهمجهز کردن رنده، بخاری پنجرهای، بخاری تو دیواری، شبکه، پنجره شبکهدارکردن دارای نردهوپنجرهاهنی کردن، رنده کردن میله های اهخنی، (م.م.) قفساهنی، زندان، صدای , definition,